شبکه افق - 2 دی 1400

"تمدن سازی دینی" ، نقطه وصل "فرش و عرش"

هفته وحدت حوزه و دانشگاه _نشست ( مرز "عقل و تجربه" با "سکولاریزم" کجاست؟) _ ۱۳۹۱

بسم‌الله الرحمن الرحیم.

یک نکته‌ای عرض بکنم و آن مسئله ساختارشکنی تعریف دین است. تعریف از دین در آکادمی‌های غرب و اروپا در 200 سال اخیر تئوریزه شد و این‌ها سرمشق قرار گرفت و در تمام دانشگاه‌های دنیا پارادایمی را ساخته و حتی کشورهای اسلامی با همین کلیشه تعریف می‌شود. ساختارشکنی تعریف علم برای این که با آن تعریف علم شما نمی‌توانید تمدن‌سازی کنید چون آن‌ها به شما می‌گویند آن تعریف که ما اگر کسی می‌خواست کاری بکند ما کردیم شما باید دنبال ما راه بیفتید برای چه می‌خواهید دوباره علم را ساختار شکنی کنید. ساختار شکنی دوم که اگر نشود پژوهش تمدن‌ساز نخواهید داشت و در دوره جدید، تمدن دینی نمی‌توانید بسازید و آن ساختار شکنی تعریف دین است یک کلیشه‌های آکادمیک و یک کلیشه‌زدگی آکادمیک در باب تعریف دین وجود دارد. در پس پرده تمام علوم اجتماعی که تعریف می‌شود، تقریباً این تعریف از دین است و کسی روی کسی بحث نمی‌کند و توجه ندارد که با این تعریف دین با این پیشفرض از تعریف دین شما دیگر نمی‌توانید تمدن دینی بسازید. آن پیشفرض چیست؟ همه شما با آن آشنا هستید حوزه‌ها از هم تفکیک می‌شوند تمایز دارند و این تمایز یک جوری معنا می‌شود که از درون آن نفی و منع تمدن‌سازی و نفی امکان تمدن‌سازی دینی درمی‌آید این تعریف‌هایی است که تمام بحث‌هایی که راجع به دین امروز ترجمه شده است همه این تعابیر از این قبیل زیاد است. در این تعریف کلیشه‌ای از دین، دین صرفاً این‌هایی که می‌گویم عین عباراتی است که همین الآن در دانشگاه‌های ما دارند آموزش می‌دهند همین الآن می‌گوید این‌ها را به شکل پایان‌نامه بنویس، همین الآن اگر این‌ها را بگویید نمره می‌دهند و اگر این‌ها را نگویید نمره نمی‌دهند. دین، صرفاً یک افعال نمادینی است فقط افعال نمادینی است، سمبلیک است که افراد یک غایاتی برای وجود خودشان فرض می‌کنند و تخیّل می‌کنند و بعد این افعال نمادین انسان‌ها را با آن غایات فرضی به یک نحوی مرتبط می‌کند این شد تعریف دین. و این صورت‌ها و افعال نمادین دینی در تحولات اجتماعی و انسانی عرفی شدن متحول می‌شوند چون از نظر این‌ها اساساً دین همه چیزش بشری است فقط اسمش خدایی است، منشأ آن بشری است و تفسیر آن هم دست خود بشر است. هر قرائتی و هر تفسیری می‌خواهی از آن بکن. هر کاری می‌خواهی با آن بکن. دین مبنا و غایت نیست سرمشق نیست، دین یک ابزاری دست ماست جزو دکور صحنه است جزو اقتضائات اجتماعی است. طبق این تعریف، دین محصول بشر است. سازمان‌ها و نهادهای دینی مثل همه نهادهای اجتماعی کم‌کم پیچیده می‌شوند و تمایز پیدا می‌کنند حتی شکل هندسی افعال نمادین دینی تغییر می‌کند. نمی‌خواهیم بگوییم که این تغییر خوب است یا بد است، ارزشگذاری هم نمی‌کنیم لزوماً برگشت‌ناپذیر هم نیست. ولی واقعیت قضیه این است و بعد می‌گویند مکانیزم تغییر دین و افول و ظهور دین را در یک جامعه وقتی بررسی کنید چون صرفاً یک پدیده مادی بشری می‌دانند دین را این‌طوری می‌کنند، می‌خواهم دوستان دقت کنند با این تعریف از دین شما نمی‌توانید تمدن‌سازی دینی بکنید پژوهش اسلامی و تمدن‌سازی با این مبانی معنی ندارد اصلاً امکان ندارد لذا این‌ها می‌گویند در این دوره تمدن دینی یعنی چه؟ شیوه‌های این تغییر روشن است، جهان اسطوره‌ای، جهان مذهبی جهان اسطوره‌ای است آنجا افراد با موجودات اسطوره‌ای متحد می‌شوند یکی می‌شوند آن‌جا نقش‌های متمایز وجود ندارد اسطوره‌ها عینی می‌شوند در جهان انسان و جهان طبیعت دخالت می‌کنند اساطیر دخالت می‌کنند و نظارت می‌کنند جهت می‌دهند و یک سلسله مراتب اساطیری ایجاد می‌شود این می‌شود دین و زندگی دینی، اما وقتی که پیشرفت کردند، علمی شدند، سکولار شدند کم‌کم می‌فهمند که ما یک جهان انسانی داریم یک جهان واقعیات کلی داریم یک عرش داریم یک فرش داریم عرش خیالی است و فرش واقعی است. عرش و فرش را مخلوط نکن. آن عرش خیالی برای خودت، در زندگی خصوصی‌ات، دیوانه هم می‌خواهی باشی باش. سرت را می‌خواهی به دیوار بزنی بزن، می‌خواهی خدا بپرستی بپرست، می‌خواهی شیطان بپرستی، بپرست هر کاری می‌خواهی بکن آزادی است منتهی هر کاری می‌خواهی با خودت بکن یک عرش خیالی داری، یک فرش واقعی. مُلک و ملکوت، ملکوت که دروغ است ساخته ذهن توست ولی فرض کنیم که اگر ملکوتی هست برای خود جنابعالی است عالم مُلک برای ماست طرف گفت می‌خواست ارث پدرش را تقسیم کند – شعر مشهوری است- گفت این خانه، همین دو متر و نیم پایینش برای من، از آن‌جا تا اعماق آسمان‌ها برای تو. همین دو سه متر پایینش برای من. گربه ملوس بابا برای تو، این الاغ زشت عرعرو برای من. همه چیزهای ملوس بی‌خاصیت برای تو و آن چیزهای واقعی زمختی که در آن ثروت و قدرت و نان است برای من! این‌ها این‌طوری دین را تعریف کردند. مارکسیست‌ها گفتند اصلاً ملکوت و عرش و خزعبلات و مزخرفات چیست؟ رفتند مسجد و کلیسا را طویله کردند. جریان سرمایه‌داری پیچیده‌تر است زرنگ است می‌گوید نه آقا چرا طویله؟ گربه ملوس بابا برای تو، منتهی این قدرت و ثروت و منابع و رسانه و دانشگاه‌ها و ارتش‌ها برای من. این‌ها که ارزشی ندارد مادی است! نخیر ملکوت هم هست، عرش هم هست، عرش و ملکوت برای تو در کلیسا و در مسجد. یکشنبه‌ها و جمعه‌ها زندگی خصوصی. حریم خصوصی آزادی، مدارا، تلورانس، پلورالیسم، هیچ کس حق ندارد مزاحم مذهب کسی بشود به شرط این که مذهب مزاحم منافع سرمایه‌داری نشود. چرا مذهبی که امام(ره) آورده خطرناک است ولی اسلام آمریکایی آل سعود و اسلام لائیک ترکیه مثلاً مورد تأیید آمریکا و انگلیس است؟ اما اسلام خمینی خطرناک است؟ برای این که این اسلام می‌گوید همان گربه ملوس هم برای خودتان باشد. ملت ما هم این دو – سه متر پایین را می‌خواهند اما بالا را، هم عرش،‌ هم فرش. عرش و فرش برای همه است. جهان سرمایه‌داری می‌گوید آقا عرش هست، عرش خیلی محترم است، ملکوت به‌به! شعر می‌گویند، سخنرانی می‌کنند. رئیس‌جمهورهایشان قبل از این اشغال کنند قشنگ کلیسا می‌روند! دعا می‌خواند! شعر می‌خواند! با بچه‌های یتیم می‌روند توی یتیم‌خانه تنیس بازی می‌کنند! کارهای تبلیغاتی. یک خرس پاندا یادتان می‌آید که در یکی از این باغ وحش‌ها گیر کرده بود مریض شده بود 400تا دوربین، تلویزیون‌ها، که خرس پاندار ساعت 8 صبح عطسه فرمودند! ساعت 10 صبح ادرار فرمودند! گزارش لحظه به لحظه از ادرار این خرس می‌دادند درست همان لحظه‌ای که صدها هزار مردم را در عراق و افغانستان داشتند لت و پار می‌کردند و هزاران زن و مرد مسلمان را در زندان‌ها برهنه کرده بودند و شکنجه و تحقیر می‌کردند. این‌طوری است. با این تعریف که دین، مسئولیت ملکوت و عرش است، علم و سکولاریزم مسئول مُلک و فرش است، فرش را با عرش قاطی نکن. عرش مسئله شخصی است و فرش مسئله واقعی است، حریم عمومی، حریم خصوصی، ماده و معنا. دنیا و آخرت همه از هم تفکیک شده است. دین و دنیا. با این تعریف شما نمی‌توانید از تمدن دینی، سخن بگویید چون تمدن دینی یعنی فرش عرشی. فرش عرشی یعنی متقابلاً عرش فرشی. چون دین‌تان فقط از مسائل معنوی جدا از ماده حرف نمی‌زند همان دینی که می‌گوید خلوت کن و ذکر بگو و تقوا و نماز و عبادت کن،‌همان دین هم می‌گوید انفاق و جهاد و شهادت و ایثار و خدمت به همسر و خدمت به فرزند و خدمت به درِ خانه فقرا رفتن و دفاع از مستضعف و کار و عرق ریختن و تلاش، و آزمایشگاه معبد می‌شود کارخانه معبد می‌شود، کتابخانه معبد می‌شود، مسجد می‌شود ما آن لحظه‌ای می‌توانیم تمدن‌سازی اسلامی کنیم که همان‌طور که وضو می‌گیریم و به حرم و مسجد می‌رویم وضو بگیرید به کتابخانه بروید، در آزمایشگاه بروید، در مطب در بیمارستان. وضو بگیرید بروید توی اتاق جراحی یا بروید موقعی که دارید پل می‌سازید و جاده می‌سازید. وضو بگیرید توی معدن بروید. وضو بگیرید و بروید پایان‌نامه برای تعلیم و تربیت و روانشناسی و اقتصاد بنویسید. یعنی با این نگاه باید رفت. جمع‌بندی کنم. ساختارشکنی تعریف دین، این‌طوری که این‌ها گفتند با این تعریف از دین نمی‌شود پژوهش تمدن‌سازانه اسلامی داشت چون دین ربطی به این مسائل نخواهد داشت. این که این‌ها گفتند س اختار سلسله مراتبی جهان تجربی و جهان متعالی را باید فروپاشاند و یک جهان تجربی واقعی داریم و یک جهان متعالی شخصی داریم که برای خودتان است، نسبی است، شخصی است، نه برهان دارد، می‌دانید دینی که این‌ها می‌گویند قبول است، دین مدرن این دین است 1) منهای عقاید؛ مهم نیست که به چه عقیده دارید حق و باطلی وجود ندارد. 2) دین منهای تهذیب نفس. جهاد با نفس نباید کرد، دینی انسانی و مدرن است که نفسانیت تو را امضاء کند هرچه دلت می‌خواهد همان کار مذهبی بشود. چنان که الآن می‌بینید کلیسا، کشیش می‌آید بین همجنس‌بازان ازدواج برقرار می‌کند خودِ کشیش هم همین کاره هست! این مذهب اومانیستی می‌شود هم مذهب داشته باشید هم هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید! پس این و مذهبی که این‌ها می‌پذیرند 1) از حق و باطل در باب عقاید نباید سخن بگوید. توحید، شرک، این‌ها مهم نیست همه این‌ها را کنار بگذارید. 2) دین منهای تقوا. جهاد با نفس نه. ارضاع نفس. 3) دین منهای جهاد و عدالت! دین غیر سیاسی. یعنی دینی که مزاحم صاحبان قدرت و ثروت در جهان نشود. دینی که نپرسد که توی گردن‌کلفت چرا می‌آیی یک ملت ضعیف را غارت می‌کنی؟ چرا باید در خانه‌های تو اموال یک ملت‌هایی را غارت کنید ببرید و گربه تو از کل یک قبیله کالری مصرف کند. غذا و کالری که سگ تو مصرف می‌کند غذایی باشد که یک قبیله هزار نفری در آفریقا و آمریکای لاتین از گرسنگی دارند می‌میرند چرا حق آن‌ها را باید تو بخوری؟ می‌گویند نه، دین به این چیزها مربوط نیست. الهیات رهایی بخش در آمریکای لاتین چهارتا کشیش پیدا شدند که بیچاره‌ها این سؤال را کردند پاپ رسماً اعلام کرد که این‌ها کشیش نیستند کمونیست هستند. چون مذهب از سیاست جداست اگر از سیاست جداست تو چرا همیشه کنار ستمکاران هستی. یادتان هست که امام(ره) سر قضیه لانه جاسوسی، پاپ نماینده فرستاد که این جاسوس‌ها را ول کنند. یک وقتی یک سمیناری در کانادا بود که پروفسور آمریکایی به کانادا آمده بود توی دانشگاه تورنتو - ایشان خودش این را به من گفت – گفت فلانی آن هیئتی که از طرف پاپ و بعضی از کشورها پیش امام آمدند من جزو آن هیئت بودم. گفت یک جمله‌ای امام آن‌جا گفت که من هرگز این جمله از ذهنم بیرون نرفته است. گفت من در جلسه بودم، نماینده پاپ هم بود نشستیم آن‌جا، اولاً آمدیم دیدیم که پاپ شما با پاپ ما چقدر فرق دارد. پاپ ما تاج طلا و این‌طوری راه می‌رود که یک وقت نیفتد ولی این پاپ شما روی زمین نشسته یک پتویی هم زیر اوست. پاپ ما راجع به هیچی نباید از او سؤال کنیم و حرف بزنیم. اما پاپ شما از همه داغ‌تر و آتشی‌تر و خَلقی‌تر است و بیشتر به فکر مظلوم است. بعد می‌گفت نشستیم پای حرف امام، امام رو کرد به نماینده پاپ، من گوشم را تیز کردم ببینم الآن چه می‌خواهد بگوید؟ پاپ پیام داده بود که لطفاً دیپلمات‌های آمریکا را آزاد کنید این‌ها گناه دارند بروند. امام جواب داد که از قول من به آقای پاپ بگویید که کاش شما مسیحی باشید. اگر مسیح(ع) امروز بود طرف چه کسی بود؟ طرف چه کسی می‌ایستاد؟ و بعد این جمله را گفت؟ من از این قضیه یک کمی دلخورم به پاپ بگویید که جنابعالی یاد ملت ایران افتادی، دوتا هیئت فرستادی، یکی‌اش به دفاع از سران رژیم شاه بود که گفتی این جلادها و جنایتکاران را اعدام نکنند یکی هم آمدی از جاسوسان آمریکا دفاع می‌کنی که این‌هایی که یک ملتی را 60 سال است دارند غارت می‌کنند و جاسوسی می‌کنند این‌ها را ول‌شان کنید چرا آقای پاپ یک بار دلت به حال ملت ایران نسوخت؟ چرا یک بار نماینده پیش شاه نفرستادی که بگوید آقا این همه شکنجه نکن و این همه ملت را غارت نکن. چرا این همه ملت‌ها را دارند نابود می‌کنند آن‌جا نماینده نمی‌فرستی؟ دوتا نماینده و هیئت به ایران فرستادی که هر دوی‌شان به دفاع از ظالم؟ چرا یک بار دفاع از مظلوم نمی‌کنی؟ این مذهبی است که جهان سرمایه‌داری می‌خواهد. او اسلام را این‌جوری می‌خواهد. یا اسلام تروریستی بمب‌گذار توی مسجد و حسینیه و خیابان یا اسلام این‌طوری لیبرال که بگوید آقا ما هم اسلام هستیم هم لائیک! فقط در مسائل شخصی حجاب ممنوع نباشد نماز جماعت هم بتوانیم بخوانیم و الا آن که جامعه سرمایه‌داری است، به علاوه دعای ندبه! ما تمدن دیگری نمی‌خواهیم بسیازیم ما می‌خواهیم جامعه سرمایه‌داری به علاوه دعای ندبه، فاحشه‌خانه‌هایش هم یک جای خاصی متمرکز باشد یا زیرزمین باشد جلوی چشم نباشد. این‌جوری! این می‌شود تمدن اسلامی! خب این‌ها دوتا فکر است ما باید این را بپذیریم این تعریف از دین، این کلیشه را بشکنیم و جهان تجربی و جهان متعالی را تفکیک نکنیم واقعیت فردی و واقعیت متعالی را تفکیک نکنیم. این‌ها گفتند جامعه یک ساخت دوگانه دارد، می‌شود ساخت چندگانه و این فاصله‌ها می‌شکند و دینی هم کم‌کم سکولار و دنیوی می‌شود. و بعد یکسری راه‌حل‌هایی را تعریف کردند برای این که این پروسه چگونه سریع‌تر پیش برود. می‌گوید بعد از این که مراحل عمده فرآیند اجتماعی شدن و پیشرفت طی بشود توسعه که بشود بطور طبیعی همین حریم دین هم منتفی می‌شود. همه چیزش تشریفاتی و محض می‌شود یکی این که آن فرآیند تحول و توسعه اجتماعی که بایست می‌شود همه چیز عرفی و سکولار بشود حتی مذهب، یکی که نهادها متمایز می‌شوند، متعدد می‌شوند، منابع مشروعیت متعدد می‌شوند، منابع مشروعیت برای مذهب پیدا می‌شود. عقلانی می‌شوند چون مذهب که عقلانی نیست، همه چیز دین خصوصی می‌شود و اسطوره‌زدایی می‌شود کم‌کم آن اسطوره‌ها می‌روند، خدا، فرشته، بهشت، جهنم، کم‌کم پی کارش می‌رود. مسئله اصلی این می‌شود که صبح چه کار که بیشتر پول دربیاورم آخر هفته هم بتوانم دیسکو بروم با دوست دختر و دوست پسرم چطوری زندگی کنیم امکانات بیشتری داشته باشیم و... این‌ها مسئله اصلی می‌شود بقیه هرچه هست اسطوره است! فضاهای نهادی مختلف در فرآیند قهری تفکیک می‌شوند هر کدام عملکرد تخصصی خودش را خواهد داشت در دانشگاه ما دارند این‌ها را تدریس می‌کنند و با این‌ها دارند پایان‌نامه دکتری می‌دهند. این‌ها نفی مبانی اسلام و انقلاب است. نفی مبنای تمدن اسلامی است. تمایز مفاهیم و ارزش‌ها. نتیجه‌اش تفکیک دین از دنیاست. و تفکیک نهادهای دینی از نهادهای دنیوی و تقسیم. اصلاً ما نهاد دینی و دنیوی در اسلام داریم؟ ما نهاد غیر دینی داریم؟ کلاس دانشگاه شما نهاد دینی است وقتی در مسیر دین حرکت می‌کنی. بعد می‌گویند کم‌کم یک ساختاری هست که کمتر تمایز پیدا می‌کند آن‌ها هم کم‌کم متحول می‌شود و به بخش‌های تخصصی‌تر تفکیک می‌شود و آن ساختار قدیمی به نام مذهب ممکن است اسم آن بماند و نام آن حفظ بشود ولی کارکرد آن‌ها هم عوض می‌شود و از یک نقطه نظر تضعیف می‌شود و ممکن است یک کارکردهای متنوع و تخصصی جدیدی دیگری پیدا کند که دیگر آن‌ها دینی نخواهد بود ممکن است اسم آن مذهبی باشد. – دیگر به بقیه آن نمی‌رسیم که بیان کنم – فقط این دوتا نمونه را به عنوان مبنا داشته باشید، ساختارشکنی معنای علم که درخود غرب اتفاق افتاده ولی ما هنوز تن نمی‌دهیم. صاحب مال ول کرده ما ول نمی‌کنیم! دوم؛ ساختارشکنی تعریف دین به این شکل. با این دوتا ساختارشکنی به لحاظ تئوریک و آکادمیک در پژوهش‌ها و تحقیقات و پایان‌نامه‌ها نکنیم و تا مدیریت پژوهش هدفمند نشود، پژوهش‌ها و پایان‌نامه‌ها و مقالات علمی از حالت سرگردانی بیرون نیایند، پروژه تعریف کنیم در طرح جامع تمدن‌سازی اسلامی خودمان عمل کنیم این کارها تا نشود ما زحمت می‌کشیم، کمیّت هستیم، سیاهی لشکر هستیم ولی باز ممکن است در طرح جامع دیگران عمل کنیم.

سؤال: فرمودند با توجه به این که بنده و امثال بنده بسیار حساس و مدافع فرهنگ و تمدن غنی کشورمان هستیم اما برای پاسخ به بعضی از کوته‌نظران خواهشمندیم به این شبهه پاسخ دهید. اگر آثار تمدن امروز از اروپا و غرب آمده، از بیمارستان و کالای صنعتی و شکل و سیستم مدارس و بانک و دستاوردهای دیگر، و حتی نظریه‌هایی در کشاورزی و جنگل‌داری و شهرداری، ما چگونه می‌توانیم به تمدن ریشه‌دار خود در برابر تمدن نوپای غرب افتخار کنیم.

جواب استاد: این سؤال خیلی مهم است و خیلی جاها این سوء تفاهم وجود دارد. ببینید اولاً تمدن غرب نوپا نیست تمدن غرب الآن وارد مرحله پیری و آلزایمر شده، تمدن غرب در قرن 19 اوج جوانی‌اش بود که با اقتدار در جهان مسلط شده بود و در قرن 20 سال‌های میانی‌اش را سپری کرد. الآن تمدن غرب دوران پیری‌اش شروع شده و دست و پای او دارد می‌لرزد، اصلاً شما این وضعیت بحران‌های اقتصادی، بحران‌های اجتماعی – اخلاقی، فروپاشی‌های درونی به لحاظ اقتصادی، به لحاظ فرهنگی، به لحاظ نظامی، این‌ها با قدرت نظامی‌گری‌شان قرن 19 آقای جهان شدند. یعنی شما قرن 19 هر جای دنیا می‌رفتید ارتش‌های غربی بودند. خب الآن از همه جا دارند شکست می‌خورند و عقب می‌روند. آمریکا و ناتو یعنی کل غرب، - این‌ها که خودشان می‌دانند ما هم بدانیم- کل نظامی‌گری غرب در عراق و در لبنان از انقلاب اسلامی شکست خورد و در غزه، این‌ها را خودشان می‌گویند ما که نمی‌گوییم، آن‌ها می‌گویند شکست خوردند. جنگ 32 روزه شد 22 روزه! حالا شد 8 روزه! دفعه بعد احتمالاً می‌شود 1 روزه! این‌ها یعنی فروپاشی و افول. وقتی که در دنیا این‌ها مجبور هستند همه چیز را با گردن‌کلفتی حل کنند و تعارف را کنار بگذارند این یعنی فروپاشی و ضعف. بنابراین تمدن غرب الآن نوپا نیست. این صفت برای قرن 19 بود نه الآن، با این همه بحرانها. دوم این که – خواهش می‌کنم این دومی را دقت کنید – اسلامی یا غربی بودن، اسلامی یا سکولار بودن در همه روش‌ها نیست. آنچه که عقلی و تجربی است اسلامی است ولو غرب یا شرق بگوید. ببینید وقتی که در جنگ احزاب سلمان فارسی گفت ما ایرانی‌ها و زرتشتی‌ها در ایران این‌طور وقت‌ها که عده‌مان کم است در جنگ دفاعی خندق می‌کَنیم، کانال می‌کَنیم. پیامبر(ص) گفت نه خندق یک مفهوم زرتشتی است و یک ارزش مشرکانه است. ما اسلامی هستیم؟ این را گفت؟ نه، بلکه گفت خیلی فکر خوبی است همین کار را می‌کنیم. خودش هم کلنگ برداشت و کانال کرد. مگر ما با تمام روش‌ها مخالف هستیم؟ مگر تمدن اسلام و تمدن غرب صددرصدی این‌طوری است و در همه چیز حتی در دو دوتا چهارتا با هم مخالف هستند؟ هر جا که عقل و برهان عقلی است اسلامی است ولو این که یک غیر مسلمان گفته باشد. مگر هر نظریه یا هر ایده یا هر شکلی که از اروپا یا آمریکا آمده این سکولار و غربی و خاک برسر و نجس است و باید دور بیندازیم؟ خب این که تعطیل عقل و تعطیل تجربه است! پس با عقل و تجربه مخالف نیستیم. من عرض کردم در علوم انسانی ممکن است در 80 درصد گزاره‌های علوم انسانی در بیش از 80 درصد آن ما با جهان سرمایه‌داری یا با کمونیست‌ها مشترک باشیم. مقدار زیادی گزاره‌ها در آثار مارکسیست‌ها هست که آن‌ها درست بوده، غلط نیست با اسلام هم سازگاری دارد عقلی هم هست، مگر ما گفتیم سرتاسر هرچه که کمونیست‌ها گفتند، هرچه که لیبرالیست‌ها می‌گویند هم این‌ها شرک و بی‌دینی و کفر و نجس است و باید دور انداخت؟ هرچه که عقلی و تجربی است اسلامی است. اسلامی و غیر اسلامی ندارد یعنی اسلام قبول دارد در اسلام عقل حجت است. بنابراین ما با تمدن غرب ممکن است در 80 درصد مسائل اشتراکات داشته باشیم و داریم. مبانی فرق می‌کند، غایات و نتایج فرق می‌کند، احکام و اخلاق فرق می‌کند. نگاه به تمدن فرق می‌کند. مناسبات حقوقی انسانی یک جاهایی فرق می‌کند یک جاهایی هم فرق نمی‌کند و آن مواردی که نه عقل است و نه تجربه، بلکه محصول همین تمثیل‌های خیالی است که عرض کردم پیشفرض‌های ایدئولوژیک مادی است آن‌ها که نه عقل است نه تجربه، ما با آن‌ها مشکل داریم نه با عقل و تجربه. مثلاً بگوییم این که صندلی نبوده و چون از غرب آمده ما روی صندلی ننشینیم! یا صندلی را معکوس کنیم روی آن بنشینیم؟ چه کسی این حرف‌ها را می‌زند؟ هرچه که از غرب می‌آید غربی است و هرچه هم که از غرب می‌آید سکولار است و نجس است همه را دور بینداز. مگر پیامبران این‌طوری عمل کردند؟ مگر خود غرب هرچه که دارد از خودش است و مگر هرچه که در غرب است غربی است، و مگر هرچه که غربی است سکولار است؟ بسیاری از مفاهیم در غرب است و کاملاً مفاهیم عقلی و اسلامی است. هرجا که نظم است اسلامی است. هرجا بی‌نظمی است غیر اسلامی است. این که بگوییم یک جامعه‌ای پیدا کردیم که مذهبی نیستند نماز نمی‌خوانند ولی منظم هستند خب این‌ها در بُعد نماز و رابطه با خدا غیر دینی‌اند اما در بُعد نظم‌شان این عمل، عمل دینی است. دختر حاتم طایی اسر شده است. این‌ها مشرک بودند و جزو قبایلی بودند که با مسلمان‌ها جنگیدند گفتند بین اسرا یک خانمی است که می‌گویند دختر حاتم است. پیامبر(ص) سریع پیش او می‌رود و عبای خودش را پهن می‌کند و به ایشان می‌گوید بفرما روی عبای من بنشین. چرا؟ پدرش که مشرک است خودش هم مشرک است. پیامبر(ص) فرمودند که پدر شما خصلت‌هایی داشت همین که خدمت به خلق و کمک به مظلوم و فقیر می‌کرد، سخاوت و بخشش داشت، پول‌پرست نبود، محبت به خلق داشت. پیامبر(ص) فرمودند پدرت یک خصلت‌هایی داشت که این از جمله خصلت‌هایی است که اسلام می‌خواهد همه داشته باشند. و من به احترام این خصلت پدر شما به شما احترام ویژه می‌گذارم و شما آزاد هستی هر وقت هرجا که می‌خواهی بروی و چندتا مسلمان هم بیایند شما را حمایت کنند و با امنیت شما را هرجا می‌خواهی برسانند. و اگر پدرت مشرک نبود برایش طلب مغفرت هم می‌کرد منتهی خب مشرک است. خب حالا یک کسی مشرک است پیامبر(ص) برایش طلب مغفرت نمی‌کند. چون شرک شوخی نیست. اما به این خصلت مثبت او احترام می‌گذارد ولو یک مشرک. امرءالقیس شاعر جاهلیت عرب است. محتوای شعر او شرک و خرافات است درست در جبهه مخالف انبیاء است اما قالب شعر و سبک هنری شعر او فوق‌العاده زیباست. امام معصوم(ع) یک جایی شعر امرءالقیس را می‌خواند. می‌گوید این شعر، درست است که ایشان مشرک است و شعرهای مزخرف هم دارد، شعرهای سکسی و پورنو و مشرکانه دارد اما این شعر او هم به لحاظ قالب و هم به لحاظ سبک هنری و هم به لحاظ محتوا بسیار شعر خوبی است. با تفکر مسلمانی سازگار است ولو شاعر آن مسلمان نبوده است. الآن رابطه ما با غرب همین است با شرق هم همین است. یک خصلت‌های خوبی که اسلام قبول دارد بعضی ملت‌ها دارند ملت ما ندارد این خصلت‌ها را نداریم. مقام معظم رهبری در یکی از دانشگاه‌ها گفت که ما در مسائل صنعتی و علمی پیشرفت‌مان بیشتر بود تا در مسئله تعلیم و تربیت و سبک زندگی! واقعاً هم در اختراعات علمی و دانشگاه سرعت‌مان خیلی است و خیلی پیشرفت کردیم اما در سبک زندگی خیلی‌ها چیزها به اسم اسلام است در حالی که هیچ ربطی به اسلام ندارد! ایشان مثال‌هایی هم زد، چقدر دروغ می‌گوییم، چقدر پشت سر همدیگر حرف می‌زنیم. چرا کار جمعی درست انجام نمی‌دهیم؟ چرا همدیگر را له می‌کنیم؟ و چراهای دیگر که همه این‌ها خلاف اخلاق اسلامی است. حالا ظاهرهای ما اسلامی است ولی این‌ها که اصل اسلام است همه زیر پا است. اصل اسلام این‌هاست. آن‌جا عرض کردم از امام می‌پرسند بازار اسلامی چیست؟ امام می‌گوید بازاری است که در آن سه‌تا خصلت نیست. 1) دروغ نمی‌گویند 2) قسم نمی‌خورند 3) چانه نمی‌زنند. خب حالا یکی برود بازار ما را نگاه کند! می‌گوید بازار شیعه، بازاری است که به هم دروغ نمی‌گویند. قسم نمی‌خورند، چانه هم نمی‌زنند. خب حالا ما بگوییم ما مذهبی هستیم. بعد می‌رویم در یک کشور دیگر که مذهبی نیستند. می‌ینیم طرف توی بازار دروغ نمی‌گوید، چانه هم نمی‌زند، قسم هم نمی‌خورد. بگوییم نخیر شما سکولار هستید! تو سکولار هستی، در این قضیه تو داری غیر دینی عمل می‌کنی. او متدین نیست، مشرک است، برایش طلب مغفرت هم نمی‌کنیم، روش‌های نادرست او را هم قبول نداریم ولی این روش، همان است که اسلام می‌گوید. حاتم طایی مسلمان نبود اما این‌جا اسلامی عمل کرد.

سؤال: شما می‌فرمایید که در روش جنگل‌داری، شهرداری، کشاورزی، مدارس، بانک، آتش‌نشانی، کالاهای صنعتی، بیمارستان‌ها، ما همه جا داریم سبک‌های غربی را استفاده می‌کنیم!

جواب استاد: این سبک‌ها آن بخشی که عقلی تجربی است، غربی، شرقی ندارد. یک زمانی هم آن‌ها از مسلمان‌ها آموختند. یک زمانی باز مسلمان‌ها از چینی‌ها، هندی‌ها و یونانی‌ها یک چیزهایی آموختند. با آن‌ها که ما مشکل نداریم ضمن این که آن دانشگاه منفعل و حوزه منفعل، دانشگاه و حوزه‌ای هستند که دائم کپی می‌کنند بعد می‌گویند آقا این‌جایش با شرع نمی‌سازد حذف کن بقیه‌اش باشد. اما آن دانشگاه و حوزه فعال، دانشگاه و حوزه‌ای هستند که غیر از این که از دیگران چیز یاد می‌گیرند خودشان چهارتا ابداع هم بکنند. تمدن سازی یعنی همین، که شکل سیستم مدرسه و بانک و آتش نشانی و نظریه‌های کشاورزی و جنگل‌داری و شهرداری را از این به بعد دانشگاه‌های خود ما تولید کنند. عیب ندارد آن‌ها را ترجمه کردی خلاف اسلام نیست. منتهی اسلامی می‌تواند باشد هرچه عقلانی‌تر، هرچه اسلامی‌تر. اما آن‌جاهایی که خلاف اسلام است مثلاً به نام نظریه روانشناسی و تعلیم و تربیت و اقتصاد دعوت به فساد، دعوت به بی‌عدالتی، توجیه کفر و شرک! توجیه ظلم، با این‌ها مخالف هستیم. آن‌هایی که گناه را عادی‌سازی می‌کند، و ظلم را توجیه علمی می‌کند. بنابراین اشکالی ندارد که ما این‌ها را از غرب و شرق بیاموزیم.

می‌دانید که ژاپن در قرن 19، اول قرن 20 این کار را کرد و چین در نیمه دوم قرن 20 این کار را کرد در تمام دنیا آدم فرستادند گفتند دوتا کار باید بکنید تمام دانشگاه‌های جهان را بروید ببینید چه چیزی دارند یاد می‌دهند؟ همه این‌ها را کپی‌برداری، پرونده بسازیم بیاییم یک جایی در اتاق فکر، تجمیع کنیم ببینیم کدام‌هایش به درد نمی‌خورد و کدام‌هایش نمی‌خورد؟ دوم) تمام بازارهای جهان را ببینید از تلویزیون تا تسبیح! تسبیح ساخت چین! ببینید چه چیزی خریدار و مشتری دارد؟ تمام نیازهای جهان و تمام عرضه‌های دانشگاه‌ها را بیاورید. می‌دانید 50 سال است این کار را کردند که الآن تمام بازارهای جهان را گرفتند الآن هرکس هر جای دنیا می‌رود از عر بستان تا آمریکا، از مکه تا نیویورک، سوغاتی می‌خواهند بیاورند نوشته medei chin تمام دنیا را گرفتند. اول کپی‌برداری کردند، بعد دیدند نیازهایشان چیست، توانایی‌هایشان چیست، مزیت اضافی‌اش چیست؟ نقطه مثبت چین این است دید یک میلیارد و 400 میلیون جمعیت دارد یعنی سرریز جمعیت او 5- 6 برابر ماست! اگر این را مدیریت نکنی همین‌ها مثل مور و ملخ به جان همدیگر می‌افتند و همدیگر را می‌خورند. جمعیت زیاد آفت می‌شود. مثل هند. الآن آدم‌ها کنار خیابان خوابیدند من خودم این‌ها را دیدم نمی‌دانم دوستان دیدند یا نه، بعضی از شهرهای هند، ‌توی خاک‌ها کنار خیابان‌ها خانواده خانواده، مثلاً 40- 50 نفر، بچه‌هایشان در خاک‌ها به دنیا می‌آیند و همان‌جا می‌میرند، به لاستیک‌های ماشین‌ها می‌چسبند و... یک جایی هم این جمعیت را مدیریت می‌کند. می‌گوید جمعیت زیاد داری؟ کارهای دستی در خانه‌ها، همین محصولاتش که تمام بازارهای جهان را گرفته است. خب این یعنی عقل. این یعنی تجربه. عقل و تجربه، مدل چینی، انگلیسی، آمریکایی، هندی، ژاپنی،‌هرجا که هست باید از این استفاده کنی و یاد بگیری. بعد منتها اکتفا نکن و یک عقل ایرانی هم در کار باشد این طفلک عقل ایرانی مدتی است مفقود الاثر است! 200 سال است عقل ایرانی را گم کردیم، عقل ایرانی کجاست یک کسی به داد این عقل ایرانی برسد. خب عقل ایرانی کار می‌کند، عقل چینی هم، عقل انگلیسی و آمریکایی و... عقل ایرانی کو؟ عقل ایرانی در دوران جنگ خودش را نشان داد. خب عقل ایرانی و عقل جهادی خودش را در جبهه و در انقلاب خودش را نشان داد. در همه عرصه‌ها باید خودش را نشان بدهد و می‌تواند نشان بدهد و الآن دارید می‌بینید که این کارها دارد می‌شود.

پس این روشن شد که ما در مباحث مدل‌سازی و الگوهای عقلی تجربی غربی شرقی نداریم باید از غرب و شرق استفاده کنیم و ذهن خودمان هم خلّاق بشود. این‌طوری نیست که چون گفتی از غرب آمده پس این روش جنگل‌داری هم حتماً سکولار است! نخیر آقا. وقتی عقل و تجربه است می‌گوید این طوری بکنید جنگل از بین می‌رود این‌طوری بکنید نمی‌رود. از نظر اسلامی عقل، حجت است. – من این سؤال دیگر را فقط تستی عرض بکنم –

سؤال: آیا شما فکر نمی‌کنید در این بحث پیچیده در طول این سی سال، ما فاقد اتاق فکر بودیم.

جواب استاد: بله، چون بودیم ما داریم این حرف‌ها را می‌زنیم.

ادامه سؤال: آیا موانع آن سلیقه‌گرایی که در اجتماع باب شده نمی‌باشد؟

جواب استاد: سلیقه‌گرایی از جهاتی چرا. منتهی اگر بدانم منظورتان چیست دقیق‌تر می‌توانم جواب بدهم.

سؤال: آیا این که متخصص خانه‌نشین شود و فردی چاپلوس جای آن را بگیرد مشکل صد برابر نمی‌شود؟ جواب استاد: چرا حتماً همین‌طور است و لذا در منطق اسلامی، به مسئول گفتند اگر کسی جلوی تو تملّق و چاپلوسی کرد خاک توی صورت او بپاش. این عین فرمان پیامبر اکرم است. فرمودند خاک بپاش توی صورت کسی که آمده جلوی تو دارد چاپلوسی می‌کند و از آن طرف به کسانی که چاپلوسی می‌کند می‌کنند که دین خود را داری می‌فروشی. می‌دانید در روایات، پیامبر(ص) فرمودند هرکس به خاطر قدرت یا ثروت جلوی کسی تعظیم کند دو سوم دین خود را بر باد داده است یعنی بخش اعظم دین او از بین رفت. چرا اینها مشکلات ماست.

سؤال: آیا وقت آن نرسیده که در این شرایط، جلوی این کجروی‌ها گرفته شود؟

جواب استاد: چرا وقت آن رسیده،‌دیر هم شده!

سؤال: مبنای واقعی اندیشه اسلامی را چه کسی تعیین می‌کند و ملاک آن چیست؟ آیا فکر نمی‌کنید که در کرسی‌های آزاداندیشی به معنای واقعی می‌تواند کمک کند؟

جواب استاد: چرا. منتهی کرسی‌های آزاداندیشی را چرا راه نمی‌اندازید؟ چرا همه منتظرند یک جاهای دیگر یک کارهای دیگر بکنند.

سؤال: با این که در مورد همه چیز در قرآن آمده، چرا باز زندگی غربی بهتر از ماست با این که آن‌ها از نظر اجتماعی، خانواده‌هاشان ضعیف است و...

جواب استاد: ببینید این‌ها را نباید با هم مخلوط کنید باید قدرت تفکیک داشته باشید. اولاً یعنی چه زندگی غربی بهتر از ماست. این روشن بشود. اگر مراد این است که ابزار و تکنولوژی و بعضی از مزایا در زندگی غربی است، حتماً هست، اما آن‌ها به خاطر این که خانواده از بین رفته، پیشرفت کردند پس راه پیشرفت آن است! لابد بعدش می‌خواهد این‌طوری نتیجه‌گیری شود؟ چون آن‌ها سکولار هستند پیشرفت کردند، چون آن‌ها فساد اخلاقی را پذیرفتند و نهادینه کردند و... نخیر. هر جای دنیا که پیشرفت هست نتیجه عقل است، نظم است و تلاش است نه نتیجه مشروب‌خوری.

یکی از حضار: زندگی آن‌ها از ما بهتر است از لحاظ رفاه و امکانات زندگی.

جواب استاد: عرض کردم که باید ببینید علت هر چیزی چیست. بعضی‌ها می‌گویند ما رفتیم دیدیم آن‌جا حجاب ندارد، خانواده هم نیست، مشروب هم می‌خورد، نماز هم که نمی‌خواند، روزه هم نمی‌گیرد، صله رحم که نمی‌رود و... خیلی خب امکانات زندگی‌اش خوب است! خب این دوتا به هم چه ربطی دارند؟ آن کارهایی که انجام می‌دهد محصول دیگری دارد و نتیجه آن بحرانهای روانی‌، اخلاقی، افسردگی، خودکشی، خیانت و این مباحثی که هست. فساد جنسی و فروپاشی. یعنی وقتی که 75 درصد بچه‌ها نمی‌دانند پدرشان کیست، این زندگی خوبی است؟ این نتیجه آن است. رفته کره مریخ، آن نتیجه مشروب‌خوری‌اش که نیست بلکه نتیجه کار و تلاش در آزمایشگاهش هست. قرآن می‌فرماید هرکس در هر مسیر هر کاری بکند به همان اندازه خدای متعال نتیجه آن را به او می‌دهد منتهی می‌گوید شما فقط به دنبا قانع نباش، دنیا و آخرت هر دو حق توست. آخرت را حذف نکن. این را می‌گوید و الا نگفتند اگر گسی برای دنیا کار کرد به نتیجه نمی‌رسد. در غرب یک نکات مثبتی است، آن‌ها نتیجه کارهای مثبت است نه نتیجه کارهای منفی. کار مثبت چیست؟ مدیریت درست علمی، برنامه‌ریزی، نظم، تقسیم کار صحیح، خب این را هر جای دنیا بکنند نتیجه می‌گیرند می‌خواهد چین باشد، می‌خواهد آمریکا باشد، می‌خواهد آفریقا باشد، می‌خواهد هرجا باشد. خود ما هم هرجا به این شیوه عمل کردیم که نتیجه‌اش را دیدیم موفق شدیم،‌ هرجا هم به این شیوه عمل نکردیم شکست خوردیم خداوند که قوم و خویش کسی نیست. خدا می‌گوید این سنت‌های الهی است، یک سنت‌هایی در عالم طبیعت است و یک سنت‌هایی هم در عالم ماوراء الطبیعه، هر دویش سنت الهی است. به هر دو عمل کن به نتیجه آن برس. بنابراین همجنس‌بازی دارند نتیجه آن را دیدند و خواهند دید.

این خانمی که سخنگوی اتحادیه اروپاست، من هفته این پیش این خبر را از ایشان دیدم، و خیلی تعجب کردم چون ما تا به الآن آمار به این بدی ندیده بودم. ایشان گفت از هر 10 زن، به 7 زن تجاوز جنسی شده و می‌شود. دست‌ِکم یک بار. حالا گفتم شاید اطرافیان خودش را دارد نگاه می‌کند من باور نمی‌کنم که در این حد هم باشد، ایشان رسماً به عنوان سخنگوی اتحادیه اروپا اعلام کرد و گفت از هر 10 زن و دختر، به 7 نفر قطعاً تجاوز شده است! خب من می‌خواهم ببینم که وقتی شما دارید می‌گویید مشروب می‌خورد، خانواده‌اش هم از بین رفته، ولی ببینید ماشین و کارخانه و امکانات و خیابان‌های شیک و تمیز دارند و... این‌ها ربطی ندارد این‌ها یک مسئله دیگر است و یک منشأ دیگر دارد. و چون مسئله دیگر است، آثار دیگری هم دارد. بعد هم شما بدانید اکثر این‌هایی که مخترع و مکتشف و عالم هستند اکثرشان اهل این کثافت‌کاری‌ها نبودند. اِشکال به سبک زندگی ما یعنی همین. یعنی ما باید نظارت کنیم، آسیب‌شناسی کنیم. همین الآن کسی صدایش را درنمی‌آورد ما با واقعیتی در شهر تهران و شهرهای بزرگ مواجه هستیم. الآن در فامیل‌های شما و دور و برتان نگاه کنید چندتا طلاق است؟ خب این‌ها خطرناک است، چرا از کنارش عبور می‌کنیم؟ یک مشکلی داریم. مواد مخدر، اعتیاد چرا دارد زیاد می‌شود؟ خب این‌ها یک مشکلاتی است اگر کسی این‌ها نگوید و مدام بگوید نخیر! انشاءالله هیچی نیست! انشاءالله گربه است! خب تو می‌گویی انشاءالله گربه است بعد یک مرتبه می‌بینی یک خرس گردن کلفت بالای سر تو آمده است! کدام گربه؟ شیر درنده است، گربه نیست. ما باید این‌ها را دقیق بررسی کنیم.

به نظر من رهبری بحث سبک زندگی که ایشان مطرح کردند خیلی حرف مهمی است. واقعاً دانشگاه و حوزه و رسانه‌های ما و نخبگان ما باید آسیب‌شناسی کنند منتهی راه حل‌های غربی و شرقی ندهید راه حل‌های عقلی و اسلامی بدهید.

سؤال: فرمودند که این‌ها خوب است ولی شعار است! پس چه زمانی عمل؟

جواب استاد: کسی قرار نیست برای شما عمل بکند بعضی‌ها می‌گویند 30 سال است می‌گویند عمل، خب یک بار عمل کنید ما ببینیم! اصلاً قرار نیست کسی عمل کند شما باید عمل کنید. نمی‌دانم همه منتظر چه کسی هستند؟

سؤال: آیا بحث تاریخ علم در دانشگاه‌ها ضروری است؟

جواب استاد: به نظر من حتماً ضروری است دانشگاه‌های ما استاد و دانشجو، تاریخ دقیق علم را نمی‌دانند! غیر از تاریخی که در قرن 19 میلادی اروپایی‌ها بخصوص انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها نوشتند و در تمام دانشگاه‌های دنیا و رسانه‌های دنیا همین را منتشر کردند که آقا فیزیک، شیمی، همه این‌ها قرن 19 و قرن 20، همه علوم انگار در 5 – 6تا کشور بوده، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، آنجا تأسیس شده و این‌ها همه دروغ است. من بعضی از اسناد را آوردم، این‌ها تدریس نمی‌شود این‌ها را باید استاد و دانشجوی ما بدانند. کشف آمریکا را کریستف‌کلمب کرده، دروغ است. قانون نیوتن، کشف نیوتن است دروغ است. جاذبه، کشف گالیله است دروغ است. شما بروید ببینید هزار سال قبل، ابوریحان بیرونی در آثارش دارد مسئله جاذبه را و مسئله‌‌ای که زمین دارد دور خودش می‌چرخد را بحث می‌کند. ابن‌جوزی اثبات می‌کند. بروید ببینید ابن‌هیثم راجع به این مباحث چه می‌گوید. فخر رازی، راجع به این‌ها چه می‌گوید، هر سه قانون نیوتن، در همه آن‌ها آثار فخر رازی، ابن سینا و ابوالبرکات بغدادی را بروید ببینید این‌ها عین جمله‌هایشان است. ولی کسی این‌ها را نمی‌داند و در دانشگاه‌های ما این‌ها گفته نمی‌شود. – این چند سؤال را اجازه بدهید نخوانم چون این‌ها خیلی طولانی و زیاد است-

سؤال: مفهوم طرح در حال توسعه و جهان سوم مترادف یکدیگر نیستند.

جواب استاد: بله، معلوم است درست است.

ادامه همان سؤال: مفهوم جهان سوم به وسیله رهبران کشورهای فقیر به معنای جنبش علیه شرق و غرب به کار رفت.

جواب استاد: بله. این که روشن است می‌دانیم. جهان اول جهان سرمایه‌داری بود. جهان دوم هم، جهان شرق و کمونیست شد و جهان سومی‌ها گفتند ما نه با شما هستیم نه با شما، جهان سوم کم‌کم اصطلاح شد در مورد چی؟ اول معنی‌اش این بود که ما غیر متعهدها هستیم اما معنی واقعی آن این شد که این جامعه‌ای که نه توسعه سرمایه‌داری لیبرال دارد و نه توسعه کمونیستی، این‌ها جوامع بیچارة فقیرِ بی‌سرپرست یتیم هستند!

ادامه همان سؤال: جنبش غیر متعهدها یکی از پیامدهای آن است.

جواب استاد: همین‌طور است. جهان سوم جنبشی علیه شرق و غرب بود. بله ولی معنایش ضمنی‌اش این بود الآن هم هر جا شما بگویید جهان سومی، یک مفهوم و پسوند بدبخت هم الآن در ذهن‌ها و افکار عمومی پشت آن هست. چون آن موقع هم می‌گفتند دوتا موتور توسعه در جهان هست یک موتور در واشنگتن است و یکی هم در مسکو! موتور سومی وجود ندارد. این جهان سوم این‌هایی هستند که موتورشان پیاده بود و می‌خواستند بی‌موتور حرکت کنند!

سؤال: اگر اقتصاد راست و چپ مطابق با واقع نیست، اقتصاد برلین، غربی و شرقی، متفاوت و با پیشرفت علمی، مطابق با کدام علم اقتصاد است؟

جواب استاد: ببینید این‌جا بحث پیشرفت نیست، ‌بحث علم بودن است. پیشرفت را که قبول کرد، اگر عبارت را توجه می‌کردید این را نمی‌پرسیدید. گفت ما وقتی از علم می‌گوییم مرادمان مطابقت با واقع نیست که واقعاً چه اتفاقی افتاده است؟ بلکه به یک قدرت تصویرسازی احتیاج داریم که ما را از این بیابان عبور دهد و مشکلات عملی ما را حل کند همین. به این معنا که هست کور نیستیم داریم می‌بینیم. وقتی که امکانات صنعتی و تکنولوژی باشد یا نباشد معلوم است که فرق آن چیست؟ بحث این است که علم واقع‌نما که این‌ها علمی است و این‌ها غیر واقعی و خیالاتی است، این را عرض کردم که یک پیشفرض غلط است که نقل قول کردم.

سؤال: همانطور که می‌دانیم بصیرت در دین و پایدار ماندن به آن‌ها سبب عاقبت بخیری می‌شود. از نظر علمی چگونه و از نظر عملی در چه راهی قدم بگذاریم تا ما را به بصیرت برساند؟

جواب استاد: به نظر من، یک بخش مهمی از بصیرت، همین توجه عام و از بالا به مسائل است. ممکن است یک کسانی اطلاعات ریز جزئی دارند اما بصیرت ندارند. ما فقیه داریم که بصیرت ندارد. جامعه‌شناس داریم که بصیرت ندارد.

ببخشید استاد، منبع این‌ها را بگویید.

جواب استاد: چشم خدمت شما می‌دهم.

والسلام علیکم و رحمه‌الله.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha